مهربانی خدا
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد .... فقر روزی یک مرد ثروتمند پسر کوچکش را به دهی برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند.... راز شاد زیستن زنون حکیم مردی را بر لب دریا اندوهگین دید که غم دنیا می خورد .....